khaterh

بزرگ شدن تو توی یه پلک زدن میگذره و من تا به خودم میام میبینم چقدر بزرگ شدیم خداروشکر که خواهری های خوبی برا هم هستین برا هم بمونین ما هم انگار کنار شما دوباره کودکی میکنیم.

امروز جمعه هست و هفتمین ماه زمینی شدنت که برابر شد با ششمین روز به دنیا اومدن دخترهای عمه رقیه ، فاطمه و رضوانه  الان هم که مینویسم برات خونه مامان بزرگ هستیم و تو خوابیدی .این ماه خیلی شیرین تر شده بودی شیرین تر از قبل همش دوس داری بازی کنیم و بخندم  و تو هم  بخندی بمب انرژی مامان شدی با دلبری هات لثه هات خیلی اذیت میکنه دیروز برات مهره گرفتم امروز هم تبدیلش کردم به گردنبند تا دندون گیرت رو تو همون زدم تا هی نیفته از دستت، از فعالیت گفتاری این ماهت اینه که چیزی  تازه یاد گرفتی اون هم پور پور کردنت با دهنته،😆 از فعالیت حرکتی هم هیچ حرکتی انجام نمیدی هر چی سعی میکنم  این پهلو به اون پهلو بشی مقاومت میکنی  یکم موقع بازی میذارمت ولی خو...

اولین حمومت رو یک روز بعد از تولدت عمه بزرگت عمه  فضه زد اولین ناخونت رو پنج روز بعد از تولد خاله نرگس گرفت ،آخه ناخونات خیلی نازک بود و خودش می شکست اولین خونه بعد از خونه خودمون خونه مامان جون مریم بابایی رفتیم و چند روز بعد هم  بود که رفتیم خونه مامان جون مریم مامانی شب اونجا خوابیدیم که تو همش بی قراری و گریه کردی آخه هنوز دل دردت خوب نشده بود کامل، تا چند وقت با دیدن اون گریه ها همه ازم میپرسیدند که ریحانه خانوم رو چطور بزرگ میکنی با این همه گریه ولی اون گریه ها خیلی ناراحتم میکرد که وقتی میدیدم هیچ کاری برای آرام کردن تو نمیتوانم  کنم اما با همه بی خوابی ها حضورت برامون شیرین بود بابا هم اون روزا روزای پرکاری داشت چون هرشب یا روز نبود...

دختر ناز مامانی صبح یکشنبه ساعت ۶بامداد ۹۷/۰۵/۰۷ بود که  انتظار ما برای دیدنت تموم شد و  گریه تو بود که با بوسه من آرام شدانگار فهمیده  بوی آشناست . وقت آمدن تو با باباجون مهربون دخترمون و خاله فرح و معصومه اومدیم، عمه سلمه هم که با اسفند منتظر اومدنت بود مامان بزرگ ها هم اومدن عمه آمنه و ...بودن روزهای اول آمدنت که همش بی تابی میکردی و  ماما ن رو حسابی بی خواب میکردی حتی به مرحله توهم هم رسیدم یک شب که تو روی پای من خوابیده بودی و من توی گهواره به دنبال تو میگشتم و عمه سلمه پرسید تو گهواره دنبال چی هستی و من گفتم دنبال ریحانه، همون موقع بود که فهمیدم که خواب هستم که چرتم پرید  بعد از اون صبح هر وقتی یادم میومد حسابی خ...